فیلم بیوه سیاه که به تازگی به اکران درآمده از سری آثار ابرقهرمانی استدیو مارول است.داستان فیلم ماجرای کودکی به نام ناتاشا رومانف و خانوادهاش است که در حال فرار از نظامیان آمریکایی هستند تا یک لوح فشرده را به مقصد برسانند.در ادامه فیلم ماجرای ورود ناتاشا و خواهرش به اتاق قرمز را بیان میکند.اتاقی که در آن دختران را به قاتلین حرفهای مبدل می سازد. سپس فلش فوروارد به ماجرای پیمان سکوویا در فیلم کاپیتان آمریکا:جنگ داخلی شده که پس از شکستن پیماننامه تحت تعقیب پلیس قرار میگیرند. ناتشا در حال فرار از نیروهای پلیس با پیغامی از خواهرش مواجه میشود و پس ملاقات با او متوجه می شود اتاق قرمز همچنان فعال است و دریکوف مشغول تولید و تربیت بیوههای سیاه است.در حالیکه تصور میکرد دریکوف کشته شده و اتاق قرمز از بین رفته است.
یک فیلم کاملا ابرقهرمانی، مانند دیگر آثار این ژانر.یک فرد بیهویت که به زور و ناخواسته تبدیل به یک ابرقهرمان شده است و هدفش نابودی کسی است که این بلا را به سرش درآورده است. مردی که حتی به دختر خودش هم رحم نمیکند و او را به یک سلاح کشنده تبدیل کرده است. شخصیتی که با استفاده از روشهایی مرموز و به کمک یک ماده شیمیایی ناشناخته اراده دختران را در دست گرفته و آنان را وادار به خشونت و زد و خورد و حتی گاهی خودکشی میکند. تقریبا شبیه به همین ماجرا در فیلم divergent اتفاق میافتد؛ دانشمندی خودپسند با تزریق یک ماده شیمیایی به گروه خاصی از مردم، کنترل آنان را در دست میگیرد.
این ماده شیمیایی مرموز چیست؟ آیا در عالم واقع نیز وجود دارد؟ در دنیایی واقعی ما شاهد انسانهایی هستیم که بی هیچ ارادهای هر روز به جهتی حرکت میکنند بی آنکه خودشان بخواهند. یک روز در رثای مرگ یک حیوان دستههای عزاداری به پا میکنند و روز دیگر در مقابل کشتار مردم در یمن و فلسطین مهر سکوت بر لب می زنند گویی ماده شیمیایی به آنان تزریق شده است که کنترل افکار و احساسات و اراده خود را از دست دادهاند.آن ماده شیمیایی در واقع قدرت رسانههاست.
رسانههایی که ذهن مردم را تسخیر کرده و آنان را وادار به انجام کارهای مختلف میکنند. اینکه چه چیزی را باید ببینند و به چه چیزی فکر کنند و یا اهمیت دهند را رسانهها برایشان طراحی میکنند.مردمی که شاید حتی اسم یمن را نشنیده باشند که رسد به اینکه درباره آن نگران باشند. مردمی که در رای گیریها حق انتخاب خود را به رسانهها میدهند یا به جایشان تصمیم بگیرد.انقلابهای رنگین،انتخاباتهای پردرگیری و دوپاره شدن کشورها از جمله کارهایی است که رسانهها ایجاد کردهاند.همان طور که دریکوف در فیلم میگوید این من هستم که جنگها را آغاز کرده و پایان میدهم دولتها را تغییر داده و پادشاهان را سرنگون میکنم. دریکوف نماد صاحبان رسانه است. مردانی که در برجهای بابل گونه همچون خدایان در حال کنترل دنیا هستند. برج دریکوف مرا به یاد فیلم نمایش ترومن میاندازد. کارگردانی که در آسمانها نشسته و دنیای ساختگی خود را اداره میکند تا نمایش جذاب تری برای مردم به اجرا بگذارد.
این دریکوفها و رسانههایشان هستند که یک روز دختران را به رقاصی و بی حیایی ترغیب میکنند و روز دیگر به رگزنی و قمه کشی.قدرت این مردان از روسای جمهور آمریکا بیشتر است.دیدیم که چگونه ترامپ با همه قدرت و ثروتش در مقابل آنان به زانو در آمد و به مانند یک جنایتکار از صحنه توئیتر حذف و از سرزمین رسانهها اخراج شد.
اما این سکه روی دیگری هم دارد.مردانی که رسانهها هیچ تاثیری بر آنان ندارند. انسانهایی که با تذهیب نفس کنترل خویش را به دست عقل فطری خویش سپردهاند و از هیچ کس جز خدای بزرگ پروا ندارند.هیچ رسانه و یا ابرقدرتی در جهان با همه جبروت و سر و صدایشان قدرت کنترل آنان را ندارد.افرادی که در سکوت و آرامش به کار خود ادامه میدهند و ذرهای در مسیر الهی خویش تردیدی ندارند. ایشان ابرقهرمانان واقعی دنیا خواهند بود و پیروز نهایی این میدان نبرد. همان گونه که حاج قاسم سلیمانی بر داعش و قدرت رسانههای ساختگیشان پیروز شد مردانی چون حاج قاسم سلیمانی از این خاک بلند خواهند شد و بر سلطه رسانهها بر جهان پایان داده و جهان را از عدل و داد و خداپرستی پر خواهند کرد و آن روز، پیروز جبهه حق بر باطل است.
#سواد_رسانه #بیوه_سیاه #black_widow #فطرت #رسانه